کد مطلب:94423 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

خطبه 006-آماده نبرد












[صفحه 91]

طلحه و زبیر بنا به عرف خویش، بیعت و پیمان خود را با علی (ع) شكسته و به بصره گریخته بودند. امام حسن كه از این رفتار، سخت برآشفته و پریشان شده بود، رو بسوی پدر آورد و از او خواست تا ساز و برگ نبرد آماده نسازد و از پی آن دو نرود. اما علی (ع) حاضر نبود كه این پیمان شكنی را به هیچ گیرد و از تعقیب و تنبیه آنان بگذرد، از اینرو چنین گفت: می خواهید نیك اندیش شوم و ساز و برگ نبرد رها سازم و طلحه و زبیر را دنبال نكنم؟ به یزدان منان قسم، كه من بسان آن كفتار بی مقدار نیستم، كه دامیار، در كمینم نشسته و برای فریب و بدام آوردنم دست در حیله ای بسته و با چوبدستش آهسته بر زمین كوبد تا گرفتارش شوم نه چنان است، بلكه من بیاری و حمایت آنكه رو بسوی خدا آورده و دل و جان فرمانش داده، شمشیر، برهنه می كنم و تا جان در بدن دارم در ستیزی سخت و پی گیر، با كسانیكه روی از حق برتافته و دست از راه راستین شسته اند و در ذات بی مثال كردگار تردید می آورند، به نبرد می پردازم. بخدا سوگند از آنزمان كه رسول خدا روی در نقاب خاك كشید، تا امروز، من از حق روای خود محروم و ممنوع بوده ام و بر كار خویش تنهای تنها


صفحه 91.